سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]
بیجار فردا
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 3633
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
بیجار فردا
مسعود

........... لوگوی خودم ...........
بیجار فردا
............. بایگانی.............
تابستان 1385

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • معرفی دو کتاب خوب

  • نویسنده : مسعود:: 85/5/1:: 12:40 صبح

    کتاب  اصول برنامه ریزی اردوهای فرهنگی تربیتی  نوشته مسعود صفی یاری

    منتشر شد . این کتاب در پنج  بخش شامل :

    1- سیر و سفر در اسلام

    2- چگونگی بر گزاری اردو

    3- برنامه ریزی اردو

    4- مسابقات و بازیهای اردویی

    5- اشعار - سرود ها و مدیحه سرایی اردویی

    این کتاب با نگاهی کاملا دینی و فرهنگی به مقوله اردو پرداخته  و در 152 صفحه با قیمت 8000 ریال چاپ شده است . جهت تهیه کتاب با همین وبلاگ تماس بگیرید .

                                       *************************

    بزودی چاپ می شود :

    کتاب بسیار ارزنده  زندگی در پرتو تعالیم پیامبر اعظم (ص) نوشته :

    مسعود صفی یاری .     منتظر اطلاعات بعدی باشید .


    نظرات شما ()

  • ولایت

  • نویسنده : مسعود:: 85/5/1:: 12:23 صبح

    رسول خدا (ص) می فرماید :

    هر کس از شما پس از من خواهان نجات و سلامتی از فتنه های تباه کننده است پس به علی ابن ابی طالب (ع) تمسک جوید 0

                        *********************

    نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو

                                                          به منکر علی بگو نماز خود قضا کند


    نظرات شما ()

  • تبریک به بیجاریها

  • نویسنده : مسعود:: 85/5/1:: 12:15 صبح
    سال پیامبر اعظم به همه مسلمانان به ویژه مردم ولایتمدار بیجار مبارک باد
    نظرات شما ()

  • گناهان کوچک

  • نویسنده : مسعود:: 85/5/1:: 12:13 صبح

    شاید شنیده باشی که در فلان جا خانه ای در اثر جرقه ای کوچک به اتش کشیده شده و با گسترش ان از خانه جز تلی خاکستر چیزی نمانده است 0

    و بارها شنیده ایم که بر اثر یک بی احتیاطی درختان جنگلی سرسبز همگی در اتش سوختند 0بله  برای وقوع پیشامدی ناگوار یک بی احتیاطی کوچک کافی است . از این رو می توان گفت که همه مشکلات انسان با همین اشتباهات کوچک شروع می شود 0

    برای مثال کسی که به شوخی دروغ می گوید کم کم دروغ گفتن برایش عادت میشود و برای اینکه دروغش اشکار نشود مجبور می شود دروغهای دیگر و بزرگتری بگوید و سرانجام صفت دروغگویی در او نهادینه می شود 0

    امام رضا (ع) میفرماید : گناهان کوچک راهی است به سوی گناهان بزرگ و ان کس که در کم از خدا نترسد در زیاد هم از او نخواهد ترسید 0


    نظرات شما ()

  • قاطعیت در سیره پیامبر اعظم

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/30:: 1:16 عصر

    هر چند زیر بنای رسالت اسمانی رسول خدا(ص) بر مهرورزی و رفق استوار بود اما اگر اصلی از اصول اسلام یا حقی از حقوق مسلمین به خطر می افتاد ان حضرت جلوه ای دیگر از شخصیت ملکوتی خویش را بروز می داد وان خشم مقدس و صلابت انقلابی بود

    پیامبر رحمت در عین حال که مردم رااز زلال محبت و مهر خویش برخوردار می نمود و با انان با عشق صفا و رحمت فراگیر خود برخورد می کرد اما حاضر نبود از اصول دین و اعتقادات حقه خویش حتی یک قدم و یک لحظه عقب نشینی نماید .

    همان شخصیت بزرگی که در باره در مواجهه با پایمال شدن حقوق شخصی خود ودر برابر اذیت و ازارها - تهمت ها -شکنجه ها و جو سازیها همواره از سر تواضع و ملایمت برخورد می نمود و در مقابل رفتارهای زشت مشرکین دست به دعا بر میداشت و از خدا می خواست تا انان را مورد هدایت خویش قرار دهد - در حمله به مبانی دینی و زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی سخت بر می اشفت .

    پیغمبر اکرم نسبت به حفظ و حراست از بیت المال بسیار خشن و قاطع بود و با صلابت تمام با متجاوزین به بیت المال برخورد می کرد . در یکی از جنگها فردی که از جمله سربازان حضرت بود کشته شد از حضرت خواستند بر بدن وی نماز گذارد اما حضرت از این کار خود داری کردند وقتی دلیل این کار را پرسیدند فرمود : او بدون هماهنگی و مجوز لباسی از بیت المال یرداشته و پوشیده است . من بر او نماز نمی خوانم .

    رسول خدا با پارتی بازی و تبعیض به شدت مخالف بودند . روزی اسامه که از خواص و افراد مورد اعتمتد پیامبر بود به حضور ایشان رسید و عرضه داشت : یا رسول الله زنی از فلان  طایفه خطایی مرتکب شده و به محکوم شده است اکنون بستگان ان زن مرا واسطه کرده اند تا به به محضر شما رسیده و از شما بخواهم این حکم شرعی را لغو نمایید . پیامبر اعظم با شنیدن سخنان اسامه به شدت براشفت و به اسامه فرمود :ای اسامه ایا در باره حدی از حدود خدا وساطت می کنی . تو می خواهی من احکام خدا را تعطیل کنم . سوگند به خدا اگر این جرم را دخترم فاطمه هم مرتکب می شد همین مجازات را در حق او جاری می ساختم .

                                                                                         ادامه دارد


    نظرات شما ()

  • تیم ا بلیس

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/30:: 12:42 عصر

    خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست

    باید به دفاع از دل و دیده نشست

    چون شوت شود به سوی دل توپ گناه

    دروازه دل به سوی ان باید بست

                *****************************

    در دامن گل دست توسل نزدیم                                از حرف به میدان عمل پل نزدیم

    افسوس که فرصت به تماشا بگذشت                                    صد گیم تمام گشت و ما گل نزدیم

                                      ****************************

    بگذشت زمان دست به کاری نزدی

    بر گردن لحظه ها مهاری نزدی

    صد توپ زدی تمام را کردی اوت

    صد پاس گرفته ابشاری نزدی        نویسنده : صفی یاری


    نظرات شما ()

  • ابتذال (قسمت اخر)

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/29:: 11:22 عصر

    خلاصه با کش و قوس فراوون

    با هزار امید شدم همسر اون

    دو سه ماهی خوش و سر زنده بودیم

    کنار هم مشغول خنده بودیم

    تا یه روززنگ زد و گفت به من سلام

    منتظر نباش که امشب نمیام

    دوباره یه شب دیگه زنگ زد خونه

    نمی تونم بیام و باز بهونه

    تمومی نداشت بهو نه های اون

    من توی خونه و اون شبها بیرون

    اون که میخوست برای من سر بده

    دیگه زنگ هم نمی زدخبر بده

    تا که اخر جون من به لب رسید

    روز گذشت و موقعی که شب رسید

    دنبالش رفتم و دیدم ای اقا

    توی پارتی شوهرمو ای خدا

    اون دل شب دیگه بی قرار شدم

    مثل اینکه خواب بودم بیدار شدم

    زندگیمو شوهرم تباه نکرد

    کسی جز خودم اونو سیاه نکرد

    حاصل بذر فساد چیدرمیاد

    همه این رو بدونید فساد فساد

    یاد مدرسه بخیر و کتابا

    یه شعر قشنگی بود اون وسطا

    از مگافات عمل غافل مشو

    گندم از گندم بروید جو ز جو      نویسنده: صفی یاری

     


    نظرات شما ()

  • ابتذال ( قسمت دوم )

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/29:: 10:38 عصر

    وسط این صحبت و این گفتگو

    صدا زد دختری با بغض گلو

    معذرت میخوام ببخشید ای اقا

    می شه چند جمله بگم من به شما

    شما که از هیپی بودنت خوشی

    می گی از این تیپی بودنت خوشی

    شما که پارتی برات یه تفریحه

    هی میگی کی به کیه کی به کیه

    شما که به هر فساد شادی میگی

    نئشگی رو حس ازادی میگی

    شما که میگی به من چی کار دارید

    ایها الناس منو راحت بذارید

    تا یکی دو سال پیش من هم اقا

    همه چیزو میدیدم مثل شما

    اخه من هم مثل تو یک زمانی

    می زدم تیپ یک تیپ انچنانی

    دنبال لوازم ارایشی

    صورتم مثل یک بوم نقاشی

    ازادی بی خیال می دیدم

    پارتی رو یک جای عالی می دیدم

    دخترو پسر برایم یکی بود

    چی بگم من چی بگم کی به کی بود

    سر تو رو درد نیارم ای اقا

    عاقبت یک جوونی مثل شما

    به من ابراز علاقه کرد و گفت

    غنچه عشقت توی دلم شکفت

    دوست دارم که با تو ازدواج کنم

    زندگیم و پیش پات فدا کنم

                                                          ادامه در قسمت بعدی

     

     


    نظرات شما ()

  • ابتذال قسمت اول

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/29:: 9:58 عصر

    پسری گفت می خواهم هیپی باشم

    پانکی یا بیتل همین تیپی باشم

    دوست دارم پارتی برم مگه چیه

    بخورم و بنوشم مگه چیه

    دوست دارم با جوونیم بازی کنم

    خودمو اسیر اکستازی کنم

    من دلم می خواد که سیگار بکشم

    اگه سیگار نکشم مرد نمی شم

    خوش بودن عیبه مگه کجاش بده

    به کی این خوشی من ضرر زده

    جوونیم و جوونی کیف منه

    به کی کیف کردن من ضرر زده

    دوست دارم احساس ازادی کنم

    با رفیقای خودم شادی کنم


    نظرات شما ()

  • سلام بر بیجاریها

  • نویسنده : مسعود:: 85/4/29:: 9:32 عصر

    سلام بر همه همشهریان خوبم

    از اینکه از طریق این وبلاگ موفق به ارتباط با شما شده ام بسیار خوشحال و مسرور هستم .امید وارم بتوانیم با بیجاریها در هر کجا که هستند ارتباط برقرار کنیم و از ایده ها و نظرات انان استفاده کنیم . منتظر نظرات شما هستم .

    مسعود


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ